«درحال حاضر، گردشگری بدون تردید یکی از بزرگترین پدیدههای اجتماعی و اقتصادی جوامع گوناگون بشری است. از اوایل دهه ۱۹۰۰ که گردشگری بهعنوان فعالیتی اجتماعی بیشتر محدود به طبقه مرفه میشد، فعالیت در این صنعت مورد توجه روزافزون قرار گرفت؛ درعینحال به تمایز موجود میان مقاصد گردشگری و روشهای سفر کمتر توجه میشد. بهطور خلاصه، گردشگری بهسرعت تبدیل به صنعتی مردمی شد. درحال حاضر، گردشگری بهعنوان بزرگترین جنبش مردمی صلحطلبانه ورای محدودیتهای فرهنگی در تاریخ جهان بهشمار میرود؛ حرکت بینالمللی مردم که در سال ۱۹۹۹ به بیش از ۶۶۲ میلیون سفر رسید. علاوهبراین، اگر سفرهای گردشگری داخلی را نیز بهحساب آوریم این آمار شش تا ده برابر بیشتر میشود.
بهدنبال این رشد چشمگیر در تعداد علاقهمندان، احساس لذت از گردشگری نیز بهسرعت رو به افزایش است. نهتنها مسافران بینالمللی روزبهروز بیشتر جذب مکانهای دور و عجیب و غریب میشوند، بلکه فقط کشورهای کمی هستند که هنوز به مقاصد گردشگری تبدیل نشدهاند. مثلاً، در سال ۱۹۹۷ حدود ۱۵ هزار گردشگر با شعار «۲۴ سال صلح و رفاه» از آنتراکتیک بازدید کردند. حتی عراق نیز اکنون بهعنوان یک مقصد گردشگری معرفی شده است. سازمان جهانی گردشگری در تأیید لزوم وجود گردشگری بهعنوان فعالیتی جهانی، بهتازگی آمار گردشگری سالانه ۲۰۰ کشور را منتشر کرده است.
بااینحال، گردشگری نهتنها پدیدهای اجتماعی، بلکه تجارتی بزرگ است. جنبوجوش، استراحت و سفر بدون شک از فتوحات اجتماعی هستند، ولی تعداد روبهرشد علاقهمندان به سفر به هزاران سازمان و شرکتی بستگی دارد که در صنعت جهانگردی فعالیت میکنند. بهعبارتدیگر، گردشگری به نیروی اقتصادی جهانی قدرتمندی تبدیل شده است. گردشگری جهانی در سال ۱۹۹۸ بهتنهایی بیش از ۴۵۳ بیلیون دلار درآمد ایجاد کرد، درحالیکه به گفته انجمن جهانی گردشگری و سفر، گردشگری جهانی، شامل گردشگری داخلی، صنعتی ۳.۵ تریلیون دلاری است که ۱۱ درصد از تولید ناخالص ملی و سهم مشابهی را از اشتغال جهانی به خود اختصاص داده است. به خودی خود با چنین آمار چشمگیری باید محتاطانه برخورد شود. اهمیت و ارزش گردشگری، میزان تقاضا و توانایی عرضه خدمات گردشگری بسیار مهمتر و پرابهتتر از بزرگی این آمار است. بااینحال، در اهمیت اقتصادی این مسئله که گردشگری در تمام دنیا مصرفکننده دارد تردیدی نیست.»