شاخص عملکردی
در اکثر شرکتها این مفهوم بهدرستی درک و استفادهنشده است. منظور از شاخصهای عملکردی، تنها یک شاخص از عملکرد میباشند، نباید از آنها برای نمایش اینکه چگونه کارکنان در شغلشان مشغول میباشند یا چگونه میتوان آنها را در معرض کار قرارداد یا از کار منفصل نمود، استفاده کرد. شاخصهای عملکردی نباید برای کسب رضایت مندی ناشی از مقایسه با سایر شرکتها و نشان دادن برتریها خود. همچنین نه برای اینکه نشان دهد «اکنونکه شرکت ما بهخوبی سایر شرکتهای رقیب است، دیگر نیازی به تغییر نخواهیم داشت».
شاخصهای عملکردی باید چراغ راه فرصتهای بهبود در شرکتهای امروزی باشند. شاخصهای عملکردی، باید برای تبیین نقاط ضعف شرکت و سپس تحلیل لازم جهت یافتن مشکل و عللی که باعث بروز نقاط ضعف شدهاند، به کار روند. در پایان، شاخصها میتوانند به یافتن راهکاری برای مشکل منتج شوند.
بنابراین، میبایست شاخصهای عملکردی چند سطحی وجود داشته باشد. یکلایه از این شاخصها میتواند سطح یکپارچه استراتژیک باشد. لایه بعدی میتواند شاخصهای مالی برای یک واحد سازمان یا فرایند باشد. لایه سوم میتواند شاخصهای اثربخشی یا راندمانی باشد که بیان کننده تأثیر شاخصهای مالی است. لایه چهارم نیز لایه شاخصهای تاکتیکی است که نشان دهنده عملکرد درون واحدی در کمک به راندمان و اثربخشی آن واحد است. لایه پنجم شاخصها عبارت است از اندازهگیری خود وظیفه باشد. برای آشنا شدن هرچه بیشتر با این دستهبندی و لایهبندی در شاخصهای عملکردی هرم شکل 1 را موردبررسی قرار میدهیم. این هرم ارتباط سلسله مراتبی شاخصهای عملکردی را نشان میدهد. دقت کنید این شاخصها از پایین به بالا موردبررسی قرار میگیرد نه از بالا به پایین. شاخصهای عملکرد یکپارچه، در حال اندازهگیری چیزی هستند که برای مدیریت ارشد در راضی نگهداشتن سهامداران و سرمایهداران شرکت بسیار اهمیت دارد؛ بنابراین این شاخصها میتوانند در تمرکز سازمان برای حمایت از حرکت در سمتوسوی درست تأثیر بسزایی داشته باشند.
نظرات
توسعه شاخصهای عملکردی برای مدیریت نگهداشت