موجود

نفوذ و بازاریابی-روانشناسی اقناع

روانشناسی اقناع

تعداد
قیمت: 420,000 تومان


«تمدن با گسترش تعداد عملیاتی پیشرفت می‌کند که می‌توانیم بدون فکر کردن، آن‌ها را انجام دهیم».
آلفرد نورث وایتهد
«سادگی، نهایت پیچیدگی است».
لئوناردو داوینچی

این کتاب نتایج تحقیقات فراوانی را ارائه می‌کند که در ابتدا ممکن است کمی گیج‌کننده به‌نظر برسند، اما می‌توان آن‌ها را با درک تمایلات طبیعی انسان توضیح داد. چندی پیش درباره آزمایشی مطالعه می‌کردم که برای بررسی میزان توانایی‌های ذهنی طراحی شده بود: به داوطلبان، نوشیدنی انرژی‌زا داده شد و به برخی داوطلبان قیمت خرده‌فروشی این نوشیدنی را 1.89 دلار اعلام کردند. به دیگران گفته شد، چون تیم پژوهش یک خرید عمده انجام داده، آن‌ها فقط باید 0.89 دلار بپردازند. سپس از هر دو گروه خواسته شد تا چند پازل ذهنی را در 30 دقیقه حل کنند. انتظار داشتم گروه دوم که احساس خوبی نسبت به شکست قیمت داشتند، بیشتر تلاش کرده و مشکلات بیشتری را حل کنند؛ ولی دقیقاً عکسِ آن اتفاق افتاد. 
نتیجه این کار باعث شد یک تماس تلفنی را در سال‌ها قبل به‌یاد بیاورم. این تماس از طرف دوستی بود که یک فروشگاه جواهرات بومی هندی را در آریزونا افتتاح کرده بود. او از اتفاق عجیبی گیج شده بود؛ رویداد جالبی که او انتظار داشت به‌عنوان یک روانشناس، شاید بتوانم آن‌را برایش توضیح بدهم. این داستان درباره تعدادی جواهرات فیروزه‌ای بود که او برای فروش آن‌ها با مشکل مواجه شده بود. اوج فصل گردشگری بود، فروشگاه وی به‌طور غیرمعمولی پر از مشتری بود و محصولات فیروزه‌ای واقعاً قیمت و کیفیت خوبی داشتند، اما آن‌ها هنوز چیزی نفروخته بودند. دوست من چند تکنیک معمول برای فروش را امتحان کرده بود تا مشتریان را ترغیب به خرید کند، از جمله اینکه سعی کرد ویترین نمایش آن‌ها را به جایی در مرکز فروشگاه منتقل کند. او حتی به فروشندگانش گفت که محصولات را با بازارگرمی بیشتری بفروشند، اما باز هم موفقیتی به‌دست نیامد.
بالاخره شب‌هنگام، قبل از رفتن به یک سفر تجاری بیرون شهر، با عصبانیت یادداشتی برای سرپرست فروشندگانش گذاشت: «همه‌چیز در این ویترین، به نصف قیمت (x½)»؛ به این امید که فقط از شرّ آن‌ها خلاص شود، حتی اگر ضرر کند. چند روز بعد وقتی برگشت، از اینکه همه آن محصولات فیروزه‌ای فروخته شده بود تعجب نکرد. شگفتی او زمانی بود که متوجه شد محصولات به دو برابر قیمت اصلی فروخته شده بود! چرا که متصدی فروش، «½» را در پیام خط خورده‌اش «۲» خوانده بود. 
آن زمان بود که با من تماس گرفت. فکر می‌کردم می‌دانم چه اتفاقی افتاده است، اما به او گفتم که اگر بخواهم مسئله را به‌درستی برایش توضیح دهم، او باید به یک داستان مقدماتی گوش دهد. این داستان در مورد بوقلمون‌های مادر است و به علم رفتارشناسی- مطالعه حیوانات در محیط‌های طبیعی آن‌ها- تعلق دارد. بوقلمون‌های مادر، مادران خوبی هستند: دوست‌داشتنی، مراقب و محافظ. آن‌ها بیشتر وقت خود را صرف مراقبت، گرم کردن، تمیز کردن و جمع کردن بچه‌های خود زیر پروبال‌شان می‌کنند. اما چیز عجیبی در مورد روش آن‌ها وجود دارد. تقریباً تمام حس و حال مادری آن‌ها با یک چیز تحریک می‌شود، صدای «چیپ- چیپ» جوجه‌ بوقلمون‌های جوان. به‌نظر می‌رسد سایر ویژگی‌های شناسایی جوجه‌ها، مانند بو، لامسه یا ظاهر، نقش‌های جزئی و کم‌اهمیت‌تری در فرآیند مادری بازی می‌کنند. اگر جوجه‌ای صدای چیپ- چیپ درآوَرَد، مادرش از او مراقبت می‌کند؛ در غیر این‌صورت، مادر او را نادیده می‌گیرد یا گاهی حتی رهایش می‌کند تا بمیرد.


نظرات نفوذ و بازاریابی-روانشناسی اقناع

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

مشخصات کتاب

نویسنده رابت بی چالدینی
مترجم محمد ماستری فراهانی
ناشر شرکت چاپ و نشر بازرگانی
تعداد صفحات 529 صفحه
دسته بندی روانشناسی
تاریخ انتشار 1403
شابک 9786223740640
قیمت 420,000 تومان
زبان فارسی

فهرست مطالب


پیشگفتار نویسنده       7
پیشگفتار مترجم       11
فصل اول: اهرم‌های نفوذ (ابزارهایی برای تجارت)       13
کلیک، اجرا       15
ساده‌سازی با انتخاب گزینه‌های میانبر       19
سودجویان       24
جوجیتسو       28
خلاصه فصل       34
فصل دوم: عمل متقابل (همان دادوستد قدیمی)       37
این قاعده چطور کار می‌کند       41
این قاعده، بسیار قدرتمند است       43
عمل متقابل در عرصه سیاست       48
نمونه نه‌چندان رایگان       52
شخصی‌سازی از طریق سفارشی‌سازی       56
این قاعده، ممکن است بدهی‌های شما را بالا ببرد       58
این قاعده می‌تواند باعث ایجاد مبادلات نامتوازن شود       62
امتیازات متقابل       66
رد کردن، سپس عقب‌نشینی       68
امتیازات متقابل، تضاد ادراکی و راز واترگیت       72
بازی دو سر باخت       76
این خون من و دوباره تماس بگیرید       76
شیرین، ولی با عوارض جانبی پنهان       77
دفاع       80
رد قاعده       81
بیرون راندن دشمن       82
خلاصه فصل       85
فصل سوم: محبت (دزد دوست‌داشتنی)       87
محبت برای سود       90
دوستی راهبردی: پیدا کردن دوستان برای تأثیرگذاری بر مردم       95
از اخبار و آب و هوا تا ورزش       134
دفاع       139
خلاصه فصل       142
فصل چهارم: تأیید اجتماعی (حقایق، ما هستیم)       143
تأیید اجتماعی       146
قدرت مردم       147
بهینه‌‌سازها       160
خلاصه علمی       164
خود را قربانی کردن       164
پذیرش اجتماعی       179
مشابهت: ترغیب همتایان       180
میمون نگاه می‌کند، میمون تقلید می‌کند... میمون می‌میرد       187
جزیره میمون‌ها       195
اشتباه بزرگ       201
میانبر تأیید اجتماعی (به آینده)       204
دفاع       207
خرابکاری       208
نگاه کردن به بالا       211
خلاصه فصل       215

فصل پنجم: قدرت (فرمانبرداری هدایت‌شده)       217
فشار نیروی قدرت       221
جذابیت‌ها و خطرات تبعیت کورکورانه       226
مفهوم، نه محتوا       231
مرجع معتبر       242
دفاع       247
خلاصه فصل       255
فصل ششم: کمیابی (قاعده مقدار ناچیز)       257
کمیابی: هرچیز کمتر، بهترین است و از دست دادن آن، بدترین است       261
تعداد محدود       265
زمان محدود       268
واکنش روانی       274
شرایط بهینه       285
دفاع       300
خلاصه فصل       305
فصل هفتم: تعهد و ثبات (هیولا‌های ذهنی)       307
جریان همراه       309
تعهد، کلید است       318
قلب‌ها و ذهن‌ها       328
تلاش اضافی       343
انتخاب درونی       350
پاهای در حال رشد برای ایستادن       355
ایستادگی برای منفعت عمومی       359
حفظ ثبات: یادآورها به‌عنوان تقویت‌کننده‌‌ها       362
دفاع       364
فردگرایی       371
خلاصه فصل       373

فصل هشتم: وحدت (ما، من مشترک است)       375
وحدت       376
کسب‌وکار       379
 سیاست       382
ورزش‌ها       384
ارتباطات شخصی       386
وحدت اول: تعلق به هم       391
وحدت دوم: با هم اقدام کنیم       409
رنج کشیدن با هم       419
دور هم جمع شدن       429
دفاع       441
خلاصه فصل       447
فصل نهم: نفوذ سریع (توافقی برای یک عصر خودکار)       449
خودکارسازی مقدماتی       450
خودکارسازی مدرن       451
میانبرها باید مقدس باشند       453
خلاصه فصل       458
واژگان کلیدی       459
منابع       461

سخن مولف

پیشگفتار نویسنده
اکنون می‌توانم آزادانه آن‌را بپذیرم. در تمام زندگی‌ام تا زمانی که به یاد می‌آورم یک فریب‌خورده بودم. من یک هدف آسان برای دستفروشان، جمع‌آوری‌کنندگان کمک مالی و اپراتورهای مختلف بوده‌ام. درست است، فقط برخی از آن‌ها انگیزه‌‌های ناپسند داشته‌اند. دیگران- به‌عنوان مثال، نمایندگان مؤسسات خیریه خاص- بهترین نیت را داشته‌اند. ایرادی ندارد. با نشانه‌های آزاردهنده شخصی، من همیشه اشتراک‌های ناخواسته مجله یا بلیت‌های فوتبال کارگران را در اختیار داشتم. احتمالاً این وضعیت طولانی‌مدت به‌عنوان مکنده دلیل علاقه من به مطالعه انطباق است: فقط چه عواملی باعث می‌شود یک نفر به دیگری بله بگوید؟ و کدام ترفندها به‌طور مؤثر از این عوامل برای ایجاد انطباق استفاده می‌کنند؟ من تعجب کرده‌ام که چرا درخواستی که به روشی خاص بیان شده رد می‌شود، اما درخواستی که همان لطف را به روشی کمی متفاوت درخواست می‌کند، موفقیت‌آمیز خواهد بود.
بنابراین در نقشم به‌عنوان یک روانشناس اجتماعی، شروع به تحقیق در مورد روانشناسی سازگاری کردم. در ابتدا این تحقیق به‌شکل آزمایش‌هایی بود که بیشتر در آزمایشگاه من و روی دانشجویان انجام می‌شد. می‌خواستم بدانم کدام اصول روانشناختی بر تمایل به انجام یک درخواست تأثیر گذاشته است. در حال حاضر، روانشناسان تاحدودی در مورد این اصول می‌دانند- این اصول چیست و چگونه کار می‌کنند. من چنین اصولی را به‌عنوان اهرم‌های نفوذ توصیف کرده‌ام و در این کتاب به برخی از مهم‌ترین آن‌ها خواهم پرداخت.
با این‌حال، پس از مدتی متوجه شدم که کار آزمایشی، اگرچه لازم بود، کافی نیست و به من اجازه نمی‌داد که درباره اهمیت اصول نفوذ در جهانی فراتر از ساختمان روانشناسی و محوطه دانشگاهی که آن‌ها را بررسی می‌کردم، قضاوت کنم. روشن شد که اگر بخواهم روانشناسی انطباق را به‌طور کامل درک کنم، باید دامنه تحقیقاتم را گسترش دهم. من باید به متخصصان انطباق مراجعه کنم- افرادی که در تمام زندگی من از این اصول استفاده می‌کردند. آن‌ها می‌‌دانند چه کاری اثر دارد و چه کاری نه. کار آن‌ها این است که ما را وادار به تبعیت کنند و معیشت ایشان به آن بستگی دارد. کسانی که نمی‌دانند چگونه مردم را وادار به موافقت کنند، به‌زودی دور می‌شوند. کسانی که این کار را انجام می‌دهند، می‌مانند و شکوفا می‌شوند.
البته، متخصصان انطباق تنها کسانی نیستند که این اصول را می‌دانند و از آن‌ها برای رسیدن به مسیر خود استفاده می‌کنند. همه ما آن‌ها را به‌کار می‌گیریم و تاحدی در تعاملات روزانه خود با همسایگان، دوستان و خانواده قربانی آن‌ها می‌شویم. اما تمرین‌کنندگان انطباق، درک بسیار بیشتری از مفاهیم مبهم و ابتدایی از آنچه که اثر دارد، نسبت به بقیه ما دارند. همان‌‌طور که در مورد آن فکر می‌کردم، می‌دانستم که آن‌ها غنی‌ترین مسیر اطلاعاتی درباره انطباق در دسترس من هستند. پس از آن، برای نزدیک به سه سال، مطالعات تجربی خود را با یک برنامه کاملاً سرگرم‌کننده‌تر ترکیب کردم: به‌طور سیستماتیک خود را در دنیای متخصصان انطباق- فروشندگان، جمع‌آوران سرمایه، بازاریابان، استخدام‌کنندگان و دیگران غرق کردم.
هدف من مشاهده ترفندها و استراتژی‌هایی بود که معمولاً و مؤثرترین آن‌ها توسط طیف گسترده‌ای از متخصصان انطباق استفاده می‌شود. آن برنامه مشاهده گاهی به‌صورت مصاحبه با تمرین‌کنندگان و گاهی با دشمنان طبیعی (مثلاً افسران گروه کلاهبرداری پلیس، خبرنگاران تحقیق، آژانس‌های حمایت از مصرف‌کننده) برخی از تمرین‌کنندگان صورت می‌گرفت. در زمان‌های دیگر، شامل بررسی فشرده منابع مکتوب می‌شد که توسط آن ترفندهای انطباق از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد؛ کتابچه‌های راهنمای فروش و موارد مشابه.
با این‌حال، اغلب به‌شکل مشاهدات شرکت‌کننده بود- رویکردی پژوهشی که در آن محقق به‌نوعی شبیه یک جاسوس می‌شود. با هویت و قصد پنهان، محقق در محیط مورد علاقه نفوذ می‌کند و به یک شرکت‌کننده تمام‌عیار در گروه مورد مطالعه تبدیل می‌شود. بنابراین وقتی می‌خواستم درباره ترفندهای انطباق سازمان‌های فروش مجله (یا جاروبرقی یا عکاسی چهره یا مکمل‌های بهداشتی) بیاموزم، به آگهی کارآموزان فروش پاسخ می‌دهم و از آن‌ها می‌خواهم روش‌های خود را به من آموزش دهند. با استفاده از رویکردهای مشابه، اما نه یکسان، توانستم به آژانس‌های تبلیغاتی، روابط عمومی و جذب سرمایه نفوذ کنم تا ترفندهای آن‌ها را بررسی کنم. بنابراین، بسیاری از شواهد ارائه‌شده در این کتاب، از تجربه من ناشی می‌شود که به‌عنوان یک متخصص انطباق، یا متخصص مشتاق، در بسیاری از سازمان‌هایی که برای تشویق ما به موافقت اختصاص داده شده‌اند، می‌آیند.
یکی از جنبه‌هایی که در این دوره سه‌ساله‌ مشاهده شرکت‌کنندگان آموختم، بسیار آموزنده بود. اگرچه هزاران ترفند مختلف وجود دارد که متخصصان انطباق از آن‌ها برای ایجاد پذیرش استفاده می‌‌کنند، اکثر آن‌ها در هفت دسته اصلی قرار می‌گیرند. هر یک از این مؤلفه‌ها تحت یک اصل روانشناختی اساسی است که رفتار انسان را هدایت می‌کند و با این کار به ترفندها قدرت می‌بخشد. این کتاب حول این هفت اصل تنظیم شده است: عمل متقابل، محبت، تأیید اجتماعی، قدرت، کمیابی، تعهد و ثبات، و وحدت- هم از نظر عملکرد آن‌ها در جامعه و هم از نظر اینکه چگونه نیروی عظیم آن‌ها می‌تواند توسط یک متخصص انطباق مورد استفاده قرار ‌گیرد.
هر اصل از نظر توانایی آن برای ایجاد نوعی تمایز از انطباق خودکار و بدون فکر از سوی مردم بررسی می‌شود: تمایل به بله گفتن بدون فکر کردن. شواهد حاکی از آن است که سرعت فزاینده و هجوم اطلاعاتی زندگی مدرن، این شکل خاص از انطباق بدون فکر را بیشتر و بیشتر در آینده رایج خواهد کرد. بنابراین، درک چگونگی و چرایی نفوذ خودکار برای جامعه اهمیت فزاینده‌ای خواهد داشت.
در نهایت، در این ویرایش، من فصل‌ها را به‌ترتیب با دیدگاه‌های همکارم، دکتر گرگوری نایدرت، در مورد اینکه چگونه برخی از اصول مفیدتر از سایر اصول هستند، تنظیم کرده‌ام؛ بسته به اینکه مخاطب می‌خواهد به کدام هدف اقناع دست یابد. البته هر تأثیرگذار بالقوه می‌خواهد در دیگران تغییر ایجاد کند، اما طبق مدل انگیزه‌های اصلی نفوذ اجتماعی دکتر نایدرت، هدف اصلی ارتباط‌گر در آن زمان بر اصول نفوذی که ارتباط‌گر باید اولویت‌بندی کند، تأثیر می‌گذارد. به‌عنوان مثال، مدل ادعا می‌کند که یکی از انگیزه‌ها (اهداف) اصلی یک متقاعدکننده شامل پرورش یک رابطه مثبت است. تحقیقات نشان می‌دهد که اگر بتوان ابتدا احساس مثبتی نسبت به پیام‌رسان ایجاد کرد، پیام‌ها به احتمال زیاد موفق خواهند شد. سه اصل از هفت اصل نفوذ- عمل متقابل، محبت و وحدت- مناسب به‌نظر می‌رسد.
در شرایط دیگر، زمانی‌که یک رابطه خوب از قبل برقرار است، هدف کاهش عدم اطمینان ممکن است در اولویت باشد. به‌هرحال، داشتن رابطه مثبت با یک ارتباط‌دهنده لزوماً به این معنا نیست که گیرندگان پیام متقاعد می‌شوند. قبل از اینکه احتمال تغییر عقیده‌شان ایجاد شود، مردم می‌خواهند مطمئن شوند که هر تصمیمی که از آن‌ها خواسته می‌شود، عاقلانه است. در این شرایط، طبق این مدل، اصول تأیید اجتماعی و قدرت هرگز نباید نادیده گرفته شوند، زیرا شواهدی مبنی‌بر اینکه یک انتخاب توسط همتایان یا کارشناسان به‌خوبی مورد توجه قرار می‌گیرد، آن‌را در واقع محتاطانه جلوه می‌دهد.
اما حتی با ایجاد یک رابطه مثبت و کاهش عدم قطعیت، باید به یک هدف باقی‌مانده برای افزایش احتمال تغییر رفتار دست یافت. در چنین شرایطی، هدف انگیزش عمل به هدف اصلی تبدیل می‌شود؛ یعنی ممکن است یک دوست محبوب شواهد کافی به من نشان دهد که تقریباً همه معتقدند ورزش روزانه چیز خوبی است و متخصصان برجسته پزشکی عمدتاً از مزایای سلامتی آن حمایت می‌کنند، اما این مدرک ممکن است برای وادار کردن من به انجام آن کافی نباشد. دوست خوب در هر درخواستی اصول ثبات و کمیابی را لحاظ می‌کند. دوست می‌تواند این کار را با یادآوری آنچه در گذشته در مورد اهمیت سلامتی خود (ثبات) و لذت‌های منحصربه‌فردی که در صورت از دست دادن آن (کمیابی) از دست می‌دادم، به من یادآوری کند. این پیامی است که به احتمال زیاد مرا از تصمیم صرف برای اقدام به مراحلی براساس آن تصمیم سوق می‌دهد. در نتیجه، این پیامی است که بهترین فرصت را دارد تا من را صبح از خواب بیدار کند و به باشگاه هدایت کند.
بنابراین، ترتیب فصل‌ها به این نکته توجه می‌کند که کدام اصول، به‌ویژه برای دست‌یابی به این سه انگیزه متقاعدکننده مناسب است: عمل متقابل، محبت و وحدت برای زمانی‌که پرورش رابطه اولیه است. پس از آن تأیید اجتماعی و قدرت برای کاهش عدم اطمینان مهم‌ترین چیز است. به‌دنبال آن ثبات و کمیابی هدف اصلی برای ایجاد انگیزه در عمل است. مهم است بدانیم که من پیشنهاد نمی‌کنم این اصول مرتبط تنها گزینه برای دست‌یابی به اهداف مربوطه باشند. در عوض، فقط پیشنهاد می‌کنم که اگر آن‌ها برای دست‌یابی به یک هدف همسو در دسترس باشند، عدم به‌کارگیری آن‌ها یک اشتباه قابل توجه خواهد بود. 

© Copyright 2019 All Rights Reserved

طراحی سایت : نونگار پردازش

سبد خرید 0
مقایسه
0
فهرست مقایسه خالی است