انسان به عنوان موجودی پیچیده دارای انواع مختلفی از هوش است که هریک در زندگی وی تأثیر خاص خود را دارند؛ درنتیجه، باید درمورد تأثیر آن‌ها در زندگی و موفقیت حرفه‌ای آشنایی یافت. در مباحث مربوط به موفقیت در مدیریت کسب‌وکار، کاربرد علوم روان‌شناسی و اجتماعی انکارناپذیر است. هوش کسب‌وکار یکی از مباحث مطرح در این زمینه است که در کتاب مهارت های هوش کسب و کار به آن پرداخته شده است.
موضوع مهم این است که هوش یک پدیده غیر قابل تقویت نیست و هر فردی می‌تواند آن را در خود تقویت کند؛ به عبارت دیگر هوش اکتسابی قابل فراگیری و آموزش است. البته برخی افراد نیز ذاتا و بدون کمترین نیاز به تمرین و آموزش دارای حد بسیار بالایی از هوش ذاتی و ضریب هوشی هستند. باوجوداین، برای بهبود هوش کسب‌وکار آموزش‌هایی وجود دارد که می‌توان این مهارت و توانایی را با استفاده از فنون اصلی در خود تقویت کرد. افرادی که هوش کسب‌وکار بالایی دارند می‌توانند رفتارها و احساسات خود را در محیط کار و زندگی شخصی کنترل کنند و بر دیگران نیز تأثیر گذارند. افزایش هوش در حوزهٔ کسب‌وکار نوعی مهارت است که می‌توان با کسب دانش و فراگیری مهارت‌های کاربردی، عملی و تلاش در جهت بهبود آن مهارت‌ها به این مهم دست یافت. هوش کسب‌وکار نه‌تنها برای مدیران، رهبران و عاملان کسب‌وکار کارساز و حائز اهمیت است؛ بلکه برای همهٔ افراد در ارتباطات انسانی، اجتماعی و اقتصادی به عنوان عامل مهم شایستگی و توانمندی فردی در بروز رفتارهای خردمندانه و هوشمندانه به شمار می‌رود. هوش کسب‌وکار در دنیایی که دائما در حال تغییر و تحول است یک ابزار ضروری ارائهٔ راه‌حل‌های ویژه برای نیازها و شرایط متفاوت است.

در کتاب مهارت های هوش کسب و کار داشبوردی از راهنمای مهارت‌های بهبود هوش کسب‌وکار به صورت چک‌لیست آسیب‌شناسی این مهارت‌ها با استفاده از مدل‌های مطرح ارائه شده است که به شناخت نقاط قوت و ضعف افراد کمک می‌کند تا در راستای بهبود و ارتقای آن مهارت‌ها اقدامات لازم صورت گیرد.