ارتباط انسان با انسان و ماشین با ماشین، زیرساختی بنیادین برای یک اقتصاد کاملا دیجیتال محسوب میشود. چنین فناوری موجب ارتقا سیستم اتوماسیون شده و تولید از راه دور را امکانپذیر میکند و منجر به منسوخ شدن زنجیره تامین سنتی میشود. این امر امکان تعامل یکپارچه بین خریداران و فروشندگان را فراهم کرده و در محل کار، باعث ایجاد هماهنگی بهتر کارمندان و بهبود فرآیندهای کسبوکار میشود و در نهایت بهرهوری کارکنان را بهبود میبخشد اما زیرساختهای دیجیتال ضامن وجود یک جامعه کاملا دیجیتال نیست. امروزه فناوریهای دیجیتال به طور مداوم برای اهدافی چون ارتباطات و مصرف محتوا به کار میروند. شرکتها و مشتریانشان برای رفع شکاف دیجیتالی باید پذیرای فناوری جدید باشند. با وجود دسترسی یکسان به زیرساختهای دیجیتال، میزان پذیرش آن در صنایع مختلف متفاوت است. صنایع با فناوری پیشرفته، رسانه و سرگرمی، مخابرات و خدمات مالی برخی از اولین پذیرندگان حوزه دیجیتال هستند. از سوی دیگر صنایع ساختمانسازی، معدن، بهداشت و درمان و دستگاههای دولت در این مسیر به کندی در حال حرکت هستند. عوامل زیادی بر اجرای دیجیتالی شدن اثرگذار است. مدیران فعلی کسبوکارها در مورد جایگزینسازی داراییهای فیزیکی با داراییهای دیجیتالی کاملا مردد هستند اما معمولا، یک رقیب نوظهور مجهز به دیجیتال با سرمایه کمتر برای آنها تهدید جدی محسوب میشود. عامل محرک دیگر به منظور روی آوردن به حوزهٔ دیجیتال نیاز به کاهش نیروی کار و وجود هزینههای سربار است که موجب کاهش سودآوری میشود. در صنایع مختلف با افزایش روزافزون هزینهها تمایل به دیجیتالی شدن عمیقتر میشود. عامل اصلی دیجیتالی شدن اعمال فشار از جانب مشتریان است. هنگامی که مشتریان خواستار کانالهای دیجیتال برای ارتباطات و معاملات هستند، شرکتها ملزم به تامین آن خواهند بود. هنگامی که مشتریان ارزش زیادی برای تجربه مشتری دیجیتال قائل هستند، کسبوکار برای سرمایهگذاری در این حوزه توجیه خواهد شد. به این ترتیب شکاف دیجیتالی از بین میرود. بازار دیجیتال منجر به عملکردهای بهتر بازاریابی میشود و برای شرکتها امکان استقبال از بازاریابی ۵.۰ را فراهم میکند.
نظرات
بازاریابی 5 و بازاریابی انسان به انسان