ه‌نظر می‌رسد تمامی متونی که در حوزه اینترنت اشیاء نوشته می‌شود توسط افراد متخصص و برای کارشناسان باشد. هنگامی‌که سعی می‌کردم کتابی پیدا کنم که به‌طور خاص برای صاحبان مشاغل، مدیران ارشد و کارآفرینان نوشته شده باشد، نتوانستم هیچ کتابی را پیدا کنم که به روشی ساده و غیرفنی نوشته شده باشد. همه کتاب‌ها از دید مهندسان یا مشاوران فناوری اطلاعات بود، نه از نگاه یک تصمیم‌‌گیرنده کسب‌وکار.  
در واقع، می‌توان ادعا کرد یکی از دلایلی که این فناوری آن چنان که باید، گسترده نیست، این است که مزایا و فرصت‌های آن به روشی ساده و کاربرپسند بیان نشده‌‌اند. اکثر شرکت‌های اینترنت اشیاء توسط متخصصان و مهندسان تأسیس شده‌اند و استعداد در این تخصص‌ها همیشه به بهترین بازاریابی یا ارتباط درست با تصمیم‌گیرندگان تبدیل نمی‌شود. سایر تأمین‌‌کنندگان اینترنت اشیاء، شرکت‌های مخابراتی بزرگی هستند که صدها نوع مختلف محصول ارتباطی و راه‌‌حل را به انواع مشتریان، بدون تمرکز کلیدی بر اینترنت اشیاء می‌فروشند. 
من به هیچ وجه یک متخصص نیستم. احتمالاً خودم را حلال مشکل بنامم، چون با شرکت‌ها و مدیران متعددی در مورد چگونگی بهبود استراتژیک و رشد ارزش کسب‌وکارشان همکاری کرده‌ام. تصمیم‌‌گیرندگانی که من ملاقات می‌کنم ممکن است در مورد فناوری متصل، فناوری هوشمند، اینترنت اشیاء و ماشین- به ماشین شنیده باشند، اما بسیاری از آن‌ها دقیقاً نمی‌دانند که این عبارات چه معنایی برای آنان در زندگی روزمره‌شان دارند. 
مهم‌تر از همه، ایشان نمی‌دانند این فناوری چگونه کسب‌وکار یا سازمانشان را قوی‌تر و ارزشمندتر می‌کند. آن‌ها مطمئن نیستند که چگونه باید مزایای اینترنت اشیاء را برای سهام‌داران و سایر ذی‌نفعان بیان کنند، بنابراین نادیده‌اش می‌گیرند و استفاده از آن‌را به تأخیر می‌اندازند. متأسفانه، این چیزی است که بسیاری از شرکت‌ها را در سراسر جهان از اقدام به تحول دیجیتال بازمی‌دارد. در این کتاب، برای جلوگیری از سردرگمی، به‌جای تمام اصطلاحاتی که اشاره کردم از عبارت فناوری اینترنت اشیاء استفاده خواهم کرد. 
می‌‌خواهم این کتاب متفاوت باشد. واقعاً بر اینترنت اشیاء متمرکز است و می‌تواند برای شرکت‌ها و سازمان‌ها در بخش‌های مختلف مفید باشد. سعی کرده‌ام کتابی جامع و کاربرپسند بنویسم که به‌صورت عملی به شما بگوید چگونه اینترنت اشیاء تنها با چند مرحله بسیار ساده می‌تواند کسب‌وکار شما را به‌طرز چشمگیری بهبود بخشد. این کتاب برای تصمیم‌گیرندگان است: مدیران عامل، مدیران مالی، مدیران ارشد اجرایی، مدیران ارشد، صاحبان مشاغل کوچک، کارآفرینان و مشاوران. یک مهندس احتمالاً این کتاب را خیلی ساده می‌بیند؛ اما دقیقاً به همین دلیل است که آن‌را می‌نویسم! 
اولین برخورد نزدیک من با IoT زمانی بود که برای یک کسب‌وکار بزرگ مخابراتی اروپایی کار می‌کردم. در آنجا متوجه فرصت‌هایی شدم که این فناوری در صورت اجرا برای بسیاری از سازمان‌ها ایجاد می‌کند، اما از پیشرفت کم آن ناامید شدم. من از خانواده‌ای هستم که اهل مخابرات و فناوری اطلاعات هستند. پس از جنگ جهانی دوم، پدربزرگم، مهندس اداره پست عمومی و رهبر گروه BT یکی از شرکت‌های مخابراتی پیشرو در بریتانیا بود. 
در طول جنگ، مادربزرگم اپراتور تلفن GPO بود. شغلش این بود که مردم را با قطع و وصل کردن فیزیکی خطوط تلفن در مرکز تلفن به هم وصل کند. فکر اینکه الان هم مردم برای برقراری تماس تلفنی به یکدیگر همان‌طور وصل شوند، مضحک است!
پدرم، مهندس بود و کسب‌وکار بزرگ تحقیقاتی در بازار مخابرات و فناوری اطلاعات را اداره می‌کرد که در آن تقاضا و داده‌های کاربردی به فروش می‌رفت، به‌علاوه ایده‌هایی در مورد اینکه چطور شرکت‌ها می‌توانند از فناوری برای ارزشمندتر کردن کسب‌وکارشان استفاده کنند، ارائه می‌شد. سازمان‌ها از این داده‌ها و ایده‌ها بهره می‌گرفتند تا دریابند چه روندهایی در حوزه فناوری در حال رخ دادن است و برای سرمایه‌گذاری در آینده باید چه مسیری را دنبال کنند. این روش برای درک مسیر و نوآوری‌هایی که می‌توانست در کسب‌وکار مورد استفاده قرار گیرد، عالی بود. او سپس به شرکت‌های فناورانه کمک کرد تا درست زمانی که اوج رونق شرکت‌‌‌‌های دات‌کام (اینترنت) بود، یعنی در اواخر دهه 1990 بتوانند شرکت‌‌های دیگر را بخرند یا بفروشند. 
از سوی دیگر، من مانند اجدادم، مهندسی نخواندم، اما در بیشتر دوران حرفه‌ای‌ام در بخش‌های فناوری، مخابرات و داده کار کرده‌ام. زمانی‌که در شرکت مخابراتی اروپا کار می‌کردم، بیشتر وقتم را صرف تلاش برای متقاعد ساختن مدیران ارشد می‌کردم که باید روی نوآوری‌های جدیدی مثل اینترنت اشیاء سرمایه‌گذاری کنند و از فرصت‌هایی که این فناوری‌ها ارائه می‌کنند، بهره‌مند شوند. متأسفانه، در آن زمان نتوانستم تعداد زیادی را متقاعد کنم. همچنان بر این عقیده پافشاری کرده‌ام که چگونه باید به نوآوری‌های پیشرفته و استارت‌آپ‌های پیشگام نگاه کرد. متأسفانه، تازه این حس را پیدا کرده‌ام که همه بیشتر به حفظ وضعیت موجود علاقه‌‌مندند و کاری انجام نمی‌دهند که قایق را تکان دهد.