1-1- مقدمه
بینالمللیسازی کسبوکار دیدگاهی است که اولین مطالعات مرتبط با آن از ابتدای دهه 70 میلادی انتشار یافته است (نایت و لیسچ، 2016). در طول سالهای پس از آن با تغییر شرایط تجارت بینالمللی، این مفهوم نیز دستخوش تغییرات فراوانی گردیده است و نظریههای متعددی در خصوص این مفهوم ارائه شده است. برخی از نظریات فرآیند بینالمللیسازی را یک فرآیند تکاملی و دارای دورانهای مختلف اولیه، رشد و بلوغ میدانند و برخی نظریات جدیدتر، قائل به ایجاد شرکت، از ابتدا بهصورت بینالمللی هستند. برخی نظریات نیز در دو سوی طیف مذکور قرار گرفتهاند. در این فصل برآنیم تا مطالعات مهم انجام شده در حوزه بینالمللی و داخلی را در حوزه مذکور مورد بررسی و تطبیق قرار دهیم و از این طریق چارچوب نظری موضوع را فراهم کنیم.
1-2- خاستگاه و تعاریف نظریه بینالمللیسازی کسبوکار
معمولاً از هایمر به عنوان پژوهشگر کلاسیک در مطالعه شرکتهای بینالمللی از دیدگاه اقتصادی یاد میشود. بینالمللیسازی کسبوکار در دیدگاه پژوهشگران مختلف تعاریف مختلفی داشته است، اما مطابق یک دیدگاه رایج، بینالمللیسازی به عنوان فرآیند افزایش درگیری شرکت در بازارهای بینالمللی شناخته شده است. (نوینسکی و ریالپ، 2013) بینالمللیسازی همچنین به عنوان فرآیندی انباشتی تعریف شده است که روابط در آن به طور پیوسته، ایجاد، حفظ، توسعه و یا قطع میشوند تا اهداف شرکت محقق گردد. (جانسون و متسون، 1993) جانسون و والنی (1990) در دیدگاهی گستردهتر، بینالمللیسازی را فرآیند توسعه شبکههای روابط کسبوکار در کشورهای دیگر از طریق عملیاتهای توسعه، نفوذ و یکپارچهسازی تعریف میکنند. در تعریف لتینن و پنتینن (1999) پیرامون بینالمللیسازی دو مفهوم مهم مورد توجه است: جهتگیری و تعهد. جهتگیری، بعدی ارزشی است و به نگرش کلی شرکت به بینالمللی شدن اشاره دارد. در مقابل تعهد به سطح عملیات بینالمللی شرکت مربوط میشود. در دیدگاه منبع محور با رویکردی متفاوت نسبت به تعاریف پیشین با قطع نظر از محتوای فعالیت بینالمللی شرکت به تخصیص و توسعه منابع به منظور استفاده در فعالیتهای بینالمللی پرداخته میشود (آهوکانگاس، 1998).
باکلی (2011) نشان میدهد که دیدگاههای پژوهشگران اولیه در موضوع فعالیتهای بینالمللی شرکتها، تحت تأثیر شکلگیری شرکتهای چندملیتی پس از جنگ دوم جهانی شکل گرفته است. در این مقطع ماهیت فعالیتهای شرکتهای بینالمللی نظریه بینالمللیسازی بازار را مورد توجه پژوهشگران قرار داد؛ اما بعدها کشورهای مختلف به خصوص آنها که با کسری تراز تجاری روبرو بودند، به دلایلی مثل رونق اشتغال و رشد اقتصادی به بینالمللیسازی شرکتهای کوچک و متوسط علاقمند شدند (رایزر و همکاران، 2006).
رایزیر و همکاران (2006) از سه جریان مهم به عنوان عوامل محرک جهانی شدن کسبوکارها پس از جنگ جهانی دوم یاد میکنـد:
رشد انفجاری فناوریهای ارزان قیمتی (عمدتاً فناوریهای ارتباطی) که فاصله بین افراد و جغرافیاها را کاهش داده است.
کاهش چشم گیر موانع تجارت بینالملل و مقرراتزدایی مالی
آزادسازی و اصلاحات گسترده در ساختارهای اقتصادی پس از فروپاشی سوسیالیسم در جماهیر شوروی و شرق آسیا و گستردگی جغرافیایی بازارها در شرق آسیا به خصوص در چین
اولین پرسشها درباره چگونگی بینالمللی شدن شرکتهای کوچک و متوسط نیز تحت تأثیر گسترده شدن فعالیتهای بینالمللی این شرکتها با وجود محدودیتهای جدی که در مقابل رقبای بزرگ خود داشتند مورد توجه قرار گرفت. مطالعاتی که به بینالمللیسازی کسبوکارهای کوچک و متوسط علاقمند بودهاند، نشان میدهند که با کمرنگ شدن موانع تجارت بینالملل، همه شرکتها در مواجهه با بازارهای جدید و رقابت بینالمللی قرار گرفتهاند؛ در این شرایط، شرکتهای کوچک و متوسطی که توجه کمی به بینالمللی شدن دارند، ناآگاهانه محدودیتهایی را در زمینه رشد و بقا در درازمدت بر خود اعمال میکنند. به واقع، با وجود مزایای پیوستن به اقتصاد جهانی و ریسکهای عدم پیوستن به آن، بسیاری از کسبوکارهای کوچک و متوسط همچنان بر بازارهای ملی خود متمرکز هستند؛ به نحوی که اگر فشار و حمایت دولتی وجود نداشته باشد اغلب این کسبوکارها تمایل کمی برای بینالمللی شدن از خود نشان میدهند. مطالعات درباره چگونگی مداخله دولت برای حمایت از بینالمللیسازی کسبوکارهای کوچک و متوسط عمدتاً متوجه محدودیتهایی است که این کسبوکارها در مقابل رقبای بزرگ خود در محیط رقابتی بینالملل دارند؛ زیرا شرکتهای کوچک و متوسط در مقایسه با شرکتهای بزرگ چندملیتی مجموعهی منابع و توانمندیهای رقابتی بسیار کمتری را در اختیار دارند. لذا، به واسطه تفاوتهایی که در الگوی فعالیتهای اقتصادی شرکتهای کوچک و متوسط با شرکتهای چندملیتی وجود مشاهده میشد، نیاز به تبیینی تازه از فرآیند بینالمللیسازی این شرکتها و چگونگی حمایت دولت در این زمینه مورد توجه قرار گرفت (کمیسیون اروپایی، 2014). بر این اساس، مطالعات زیادی تلاش داشتهاند تا سیاستهایی را متناسب با نیاز شرکتهای کوچک و متوسط در فرآیند بینالمللیسازی معرفی نمایند.
ایی که به پا به این عرصه می کذارند.
نظرات
بین المللی سازی شرکت های دانش بنیان در حوزه سلامت