تحقیق به‌عمل آمده از ۵۰ شركت در كشورها و صنایع مختلف، سه مزیت مدیریت استراتژیك را که از اولویت بیش‌تر‌ی برخوردارند، نشان داد:
- ایجاد حسی روشن‌تر از چشم‌انداز استراتژیك برای شركت؛
- تمركز دقیق‌تر بر آنچه که از لحاظ استراتژیک مهم است؛
- بهبود درک از تغییر سریع محیط.
تحقیقی که اخیرا توسط مك كنزی و ۸۰۰ شركت اجرایی انجام شده نشان داد كه فرآیندهای برنامه‌ریزی استراتژیك رسمی، میزان رضایت کلی از تدوین استراتژی را افزایش می‌دهند. اما، برای این‌که مدیریت استراتژیك موثر واقع شود، همیشه لازم نیست که یك فرآیند رسمی صورت گیرد. این کار را می‌توان با چند سوال ساده شروع کرد:
۱. سازمان هم اكنون در کجا قرار دارد؟ (منظور جایی نیست که ما امیدواریم باشد)
۲. اگر هیچ گونه تغییراتی ایجاد نشود، سازمان در طول یك سال در كجا قرار خواهد گرفت؟ در دو سال؟ در ۵ سال؟ در ۱۰ سال؟ آیا پاسخ‌ها قابل قبول هستند؟
۳. اگر پاسخ‌ها قابل قبول نیستند، چه فعالیت‌های خاصی باید توسط مدیریت صورت گیرد؟ ریسك‌ها و پرداخت‌ها کدامند؟
تحقیق به‌عمل آمده از شرکت بین و ابزارها و روندهای مدیریتی آن در سال ۲۰۰۷ و ۱۲۲۱ مدیر اجرایی در سطح جهان، نشان داد که طبق نظر ٪۸۸ پرسش‌شوندگان، برنامه‌ریزی استراتژیك پرمصرف ترین ابزار مدیریتی است. برنامه‌ریزی استراتژیك در شناسایی فرصت‌های جدید برای رشد و اطمینان از این كه همه مدیران اهداف مشابهی را دنبال می‌کنند، موثر است. سایر ابزارهای مدیریت استراتژیك رده بالا شامل بیان دیدگاه و ماموریت (که توسط ٪۷۹ پرسش شوندگان به کار برده می‌شود)، شایستگی‌های محوری (٪۷۹)، سناریو و برنامه‌ریزی اقتضایی (٪۶۹)، مدیریت دانش (٪۶۹)، یكپارچگی‌های استراتژیك (٪۶۸) و ابزارهای استراتژی رشد (٪۶۵) بودند. تحقیق انجام شده توسط جویس، نوریا و رابرسون از ۲۰۰ شركت با ۵۰ صنعت فرعی نشان داد كه طراحی و داشتن یك استراتژی متمرکز، اولین مرحله از ۴ شیوه مدیریتی ضروری است كه به بهترین وجه بین شركت‌های موفق و ناموفق تمایز ایجاد می‌کند. طبق این بررسی‌ها و سایر تحقیقات مشابه، می‌توان نتیجه گرفت كه مدیریت استراتژیك برای موفقیت بلندمدت یک سازمان ضروری است.